سال سخت تعیین دستمزد کارگران
دولت تورم را کنترل کند
به گزارش پایگاه خبری نقدینه، شمارش معکوس برای تقریباً نیمی از جمعیت کشور یعنی حقوق بگیران تحت پوشش قانون کار آغاز شده است. جمعیت حدود ۴۰میلیونی کشور که به واسطه شرایط اقتصادی دو سال گذشته قدرت خریدشان کاهش یافته اکنون در انتظار تعیین «حداقل دستمزد» عادلانه هستند. از سوی دیگر جامعه کارفرمایی و صاحبان کسب و کار اعم از کسب و کارهای صنعتی، خدماتی و کشاورزی نیز به واسطه همین مشکلات با رشد هزینهها و افزایش قیمت تمام شده مواجه شدهاند.
نمایندگان کارگری از فاصله عمیق و حدود ۷۰درصدی دستمزد تا هزینه معیشت سخن میگویند و نمایندگان کارفرمایی از افزایش هزینهها؛ اما در نهایت این شورای عالی کار است که به عنوان یک نهاد قانونی، با حضور نمایندگان شرکای اجتماعی یعنی کارگری، کارفرمایی و دولت و در چارچوب توافق هر سه طرف در خصوص «حداقل دستمزد» سال آینده کارگران تصمیم گیری میکند.
آنچه مسلم است، دولت باید در شورای عالی کار برای تعیین «حداقل دستمزد» سال آینده، نقش داوری را بین نمایندگان کارگری و کارفرمایی بازی کند اما برخی کارشناسان و البته نمایندگان کارگری بر این باورند که دولت به عنوان یک کارفرمای بزرگ در جهت دهی میزان تعیین «حداقل دستمزد» بیش از دو گروه دیگر (یعنی نمایندگان کارگران و نمایندگان کارفرمایان) تأثیرگذار است.
کمتر از ۳۰روز تا پایان سال و جدی شدن مذاکرات دستمزد از هفته آینده، در میزگردی با حضور نمایندگان کارگری و کارفرمایی در شورای عالی کار و کارشناس حوزه روابط کار، چالشها و الزامات تعیین «حداقل دستمزد» سال ۹۹کارگران را مورد بررسی قرار دادیم که در ادامه میخوانید:
* دو سال اخیر به لحاظ اقتصادی دوران سختی بود، دورانی که از یک طرف اقشار متوسط به پایین و قشر کارگر جامعه و از طرف دیگر بنگاهها و کسب و کارها فشار زیادی را متحمل شدند؛ شاید امسال یکی از سالهای سخت برای توافق بر سر یک دستمزد منطقی باشد. امسال فرایند جلسات تعیین دستمزد را به نحوی که هم قدرت خرید از دست رفته جامعه کارگری جبران شود و ادامه حیات بنگاههای اقتصادی هم تهدید نشود، چطور ارزیابی میکنید؟
اصغر آهنی - عضو «کارفرمایی» شورای عالی کار: سال ۹۹در یک دهه اخیر با توجه به شرایط اقتصادی، یکی از سالهای سخت بوده است. بنابراین واحدهای تولیدی در شرایط سختی به سر میبرند، البته این فشارها نباید باعث شود که شرایط جامعه کار و تولید به ویژه کارگران عزیز را در نظر نگیریم.
تصور میکنم در این شرایط سخت، در فرایند تعیین دستمزد سال آینده کارگران در شورای عالی کار باید یک سه جانبه گرایی جامع با حضور نمایندگان کارگری، کارفرمایی و دولت اتفاق بی افتد تا هم اشتغال و هم تولید با توجه به حجم بالای کار در واحدهای خرد و متوسط که بسیار آسیب پذیر هستند، تهدید نشوند. البته باید بستری را فراهم کنیم تا شرایط کارگران که ناشی از مشکلات اقتصادی فشارهای زیادی را تحمل میکنند، در نظر بگیریم.
برای افزایش قدرت خرید کارگر اول باید تورم را کنترل کرد. بررسیها از اواسط دهه ۸۰و زمانی که تورم تا حدی کنترل شده بود، نشان میدهد هر گاه تورم کنترل شد، قدرت خرید کارگر حدود ۶۰تا ۷۰درصد بهبود یافت
در این بین، طبیعتاً علاوه بر دو ضلع کارگری و کارفرمایی که در سنگر تولید قرار دارند، ضلع سوم یعنی دولت باید نقش آفرینی کند. ما میدانیم که منابع دولت کاهش چشمگیر داشته اما واقعیت این است زمانی که منابع خوبی هم در اختیار دولت بوده، منابع دولت برای کم شدن فشار اقتصادی بر جامعه کارگری به کار گرفته نشده است. بنابراین خوب است برای تعیین دستمزد سال آینده کارگران، این سه جانبه گرایی به گونهای باشد که هم مشکلات فعالان اقتصادی و بنگاهها در نظر گرفته شود و هم جامعه کارگری مد نظر باشند. دولت میتواند با سیاست گذاری و تصمیمات درست بسیاری از مشکلات معیشتی کارگران را حل کند. آسیبی که به جامعه کارگری وارد میشود، قطعاً به بخش تولید، خدمات و اقتصاد کشور هم سرایت میکند؛ یعنی وقتی کارگر آرامش فکری نداشته باشد مستقیماً در تولید و فعالیت یک کسب و کار اثر خود را میگذارد.
به هر شکل جامعه کارفرمایی و کسب و کارها امسال شرایط سختی را دارند اما در همین شرایط سخت باید تلاش کنیم تا با پشت سر گذاشتن این مشکلات، یک حداقل دستمزد عادلانه که مورد توافق نمایندگان کارگری و کارفرمایی باشد را برای سال آینده تعیین کنیم.
علی خدایی - عضو «کارگری» شورای عالی کار: با توجه به تجربیات سالهای گذشته در جلسات تعیین دستمزد شورای عالی کار، نمیتوانم بگوییم امسال سختتر از سالهای گذشته است. اگر به تاریخ مراجعه کنیم سالهای سختتر از امسال هم نظیر دوران جنگ تحمیلی که هیچ گونه افزایش دستمزدی نداشتیم، تجربه کردیم.
آنچه که وجه تمایز امسال در حوزه تعیین دستمزد نسبت به سالهای دیگر است، نگرش جامعه امروز است. انسجام و عدالتی که در گذشته در جامعه وجود داشته شاید در این سالها به آن حد وجود نداشته است. آستانه تحمل جامعه نیز پایینتر از دوران جنگ تحمیلی است.
اما به دلیل شرایط سیاسی و اجتماعی، امسال در حوزه تعیین دستمزد جامعه کارگری یکی از سالهای خاص و اثر گذار است. البته در سال ۹۱هم به دلیل تحریمهای هستهای شرایطی مشابه شرایط امروز را تجربه کردیم. در همان زمان هم شرایط اقتصادی مشابه دو سال گذشته را داشتیم و البته در سالهای ۸۹و ۹۰همزمان با اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها با این مشکلات اقتصادی مواجه بودیم.
اما از دید یک کارگر شرایط را اینگونه تحلیل میکنم، با توجه به مشکلات اقتصادی که طی این سالها پشت سر گذاشته ایم، انرژی ذخیره شده جامعه کارگری برای تحمل شرایط، تحلیل رفته است و اکنون در خصوص تعیین دستمزد که یکی از مهمترین مؤلفههای زندگی یک کارگر است، وضعیت خوب نیست به همین دلیل ما به عنوان نمایندگان کارگری تصور میکنیم در جریان تعیین «حداقل دستمزد» سال آینده کارگران، روزهای سختی را پیش رو داریم.
باید فراتر از شورای عالی کار در حوزههای بین بخشی از جمله مالیات و سیاستهای حمایتی از بخش تولید و کارگر تصمیم گیری کرد، در غیر این صورت، در بر روی همان پاشنه قبلی می چرخد و فقط با افزایش دستمزد سالانه، اتفاق خاصی در حوزه حفظ قدرت خرید کارگر نخواهد افتاد
البته نگاههایی که تا به امروز از سوی دولت و کارفرمایان مشاهده شده سختی شرایط را برای جامعه کارگری بیش از گذشته کرده است. دولت در شرایط تورمی روی افزایش حدود ۱۵درصدی حداقل دستمزد مانور میدهد، در حالی که نرخ تورم رسمی، عددی بسیار بالاتر از این میزان است. طبیعی است که ما احساس میکنیم جلسات سختی را برای تعیین دستمزد سال ۹۹پیش رو داریم.
یا اینکه کارفرمایان با همان نگاههای سالهای گذشته مبنی بر مشکلات تولید و اقتصاد به مقوله دستمزد ورود کردند که دقیقاً بر همین اساس پیش بینی میکنیم جلسات سختی را در شورای عالی کار برای تعیین دستمزد در انتظار داریم.
اسماعیل ظریفی آزاد - کارشناس روابط کار و مدیر کل سابق جبران خدمت وزارت کار: بر اساس اعلام مرکز آمار با تورم حدود ۴۰درصدی مواجه هستیم. معنی این آمار این است که اگر مجموع دریافتی کارگران حدوداً ۴۰درصد افزایش یابد تازه میتوانند به قدرت خرید ابتدای امسال برسند. البته این بدون در نظر گرفتن عدد سبد هزینه معیشت است که با احتساب آن عدد بزرگتری میشود اما اگر میانگین را در نظر بگیریم به تعبیر من به عدد تورم ۴۰می رسیم.
در دهه ۶۰با نرخهای تورم ۳۷درصدی و ۴۰درصدی و در عین حال افزایش دستمزد صفر درصدی مواجه بودیم. بنابراین متأسفانه بخش قابل توجهی از عقب ماندگی تاریخی دستمزد کارگران به دهه ۶۰بر میگردد که دستمزد به رغم تورم ۴۰درصدی، ثابت بود بنابراین موافقم که امسال در سال خاص و ویژه ای از نظر اقتصادی قرار داریم. هم از جهت عدد بزرگ تورم و هم از جهت وضعیت سخت بنگاههای اقتصادی. با توجه به وضعیت بنگاهها اقتصادی به ویژه بنگاههای خرد و کوچک به دلیل قرار گرفتن در شرایط جنگ اقتصادی، به راحتی نمیتوان انتظار افزایش ۴۰درصدی دستمزد را داشته باشیم تا قدرت خرید خرید ناچیز کارگران حفظ شود.
با اشارات آقای خدایی (نماینده کارگران در شورای عالی کار) موافقم که سالهای سختتری را هم تجربه کرده ایم. ما در دهه ۶۰با نرخهای تورم ۳۷درصدی و ۴۰درصدی و در عین حال افزایش دستمزد صفر درصدی مواجه بودیم. بنابراین متأسفانه بخش قابل توجهی از عقب ماندگی تاریخی دستمزد کارگران به دهه ۶۰بر میگردد که دستمزد به رغم تورم ۴۰درصدی، ثابت بود.
اما در عین حال وقتی به وضعیت جامعه حقوق بگیر و کارگران نگاه میکنیم، واقعیت این است که انرژی لازم هم وجود ندارد، شاید در دهه ۶۰انرژی بیشتری برای تحمل شرایط اقتصادی وجود داشت؛ این سوال مطرح میشود که تا کجا دستمزد میتواند از هزینه معیشت عقب بماند؟ بنابراین در حال حاضر وضعیت ما به جهت رابطه دستمزد و بنگاههای اقتصادی از دهه ۶۰سختتر است و میطلبد نگاه عمیقتری به این حوزه داشته باشیم.
تورم، قاتل قدرت خرید است و تا ابد هم اگر تورمهای ۳۰درصدی و ۴۰درصدی داشته باشیم و در عین حال نمایندگان کارگری و کارفرمایی در پایان هر سال در در وزارت کار برای تعیین دستمزد چانه زنی کنند، به هر میزان که دستمزد افزایش یابد، در پایان برای کارگر عایدی ندارد و وضعیت کارگران روز به روز بدتر میشود.
برای افزایش قدرت خرید کارگر اول باید تورم را کنترل کرد. بررسیها از اواسط دهه ۸۰و زمانی که تورم تا حدی کنترل شده بود، نشان میدهد هر گاه تورم کنترل شد، قدرت خرید کارگر حدود ۶۰تا ۷۰درصد بهبود یافت؛ این قدرت خرید محصول تورمهای تک رقمی یا نهایتاً ۱۰و ۱۱درصدی بود. اما با تورمهای ۴۰درصدی هر چه دستاورد در حوزه جبران قدرت خرید کارگر در طی آنها سالها بود، از بین رفت.
بنابراین «قدرت خرید کارگران» موضوعی نیست که در جلسات دستمزد درباره آن تصمیم گیری شود. انتظار از شورای عالی کار را باید محدود کرد و نباید انتظار معجزه در حوزه دستمزد داشته باشیم.
نکته دیگر این است که در این شرایط باید همه جانبهتر و بین بخشی به موضوع دستمزد نگاه کرد. فرض کنیم در شورای عالی کار درباره افزایش ۳۰درصدی حداقل دستمزد توافق شد؛ در همین شرایط همچنان قدرت خرید کارگر به نسبت تورم ۴۰درصد عقب است؛ در عین حال تورم هم اگر ادامه داشته باشد، همین افزایش ۳۰درصدی هم مجدد خنثی میشود و نتیجهای حاصل نمیشود.
* راهکار چیست؟
متأسفانه ظاهراً سیاستهای اقتصادی مانند مالیاتی فقط گریبانگیر کارگر و کارفرما میشود. برای کسانی که در مجلس قانونگذاری و در دولت سیاستگذاری میکنند انگار اصلاً اصلاح وضع مالیات مطرح نیست. همچنان نیروی کار بیشترین مالیات را میپردازد و همچنان معافیتهای مالیاتی گسترده در بخشهایی که بیشترین بهره را از نیروی کار میبرند وجود دارد
کارشناس حوزه روابط کار: در دهه شصت یکسری سیاستهای ترمیمی برای اقشار کم درآمد وجود داشت که البته اصولاً با این سیاستها خیلی موافق نیستم اما شوربختانه امروز در موقعیتی قرار گرفته ایم که به نظر میرسد مجدداً باید یک عقب گرد کنیم و روشهای به روز شده آن سیاستها را اجرا کنیم تا قدرت خرید مردم معقول شود.
متأسفانه در حوزه کلان هم، ظاهراً سیاستهای اقتصادی مانند مالیاتی فقط گریبانگیر کارگر و کارفرما میشود. برای کسانی که در مجلس قانونگذاری و در دولت سیاستگذاری میکنند انگار اصلاً اصلاح وضع مالیات مطرح نیست. همچنان نیروی کار باید بیشترین مالیات را بپردازد و همچنان معافیتهای مالیاتی گسترده در بخشهایی که بیشترین بهره را از نیروی کار میبرند باید وجود داشته باشد. به نظر میرسد در این زمینه اقدامی نشده است و تفاوتی در اعمال توازن در سیاستهای مالیاتی نسبت به سالهای گذشته نمیبینیم تا عوائد ناشی از آن در جهت کاهش مالیات برخی کارگاهها یا هزینه اجتماعی مانند مسکن کارگری هزینه کرد.
البته گفتن این جمله بسیار سخت و ناراحت کننده است اما امروز دولت باید برای سبد کالای خانواده کارگری هزینه کند، واقعیت این است که دولت هم پول ندارد؛ اما نکته این است که چرا کارگری که بیشترین نیاز را به کمک دارد هزینههای دولت را پرداخت میکند؟ یعنی بیشترین مالیات را میدهد.
بنابراین فکر میکنم که لزوم توجه به موضوع افزایش قدرت خرید کارگر و دستمزد بیش از گذشته است و باید فراتر از شورای عالی کار در حوزههای بین بخشی از جمله مالیات و سیاستهای حمایتی از بخش تولید و کارگر تصمیم گیری کرد، در غیر این صورت، در بر روی همان پاشنه قبلی می چرخد و فقط با افزایش دستمزد سالانه، اتفاق خاصی در حوزه حفظ قدرت خرید کارگر نخواهد افتاد.
* آقای خدایی، با توجه به تورمی که اعلام میشود، قدرت خرید کارگر چگونه قابل جبران است؟
نماینده کارگران: نرخ تورم ۴۰درصد است و این به معنای آن نیست که با افزایش ۴۰درصدی تورم میتوان قدرت خرید کارگر را به ابتدای سال برگرداند. طی سالهای گذشته شاهد افزایش فاصله دستمزد تا هزینه معیشت بودیم. در سال گذشته دریافتی یک کارگر حداقلی بگیر با احتساب ردیفهای ثابت فیش حقوقی ۲میلیون و ۲۰۰هزار تومان بود در حالی که سبد معیشت ماهیانه کارگران در سال گذشته ۳میلیون و ۷۰۰هزار تومان بود. نکته مهم اینکه تأثیری که تورم میگذارد، بر روی «هزینه های زندگی کارگر» و مستقیماً بر روی هزینه معیشت است.
اگر حداقل دستمزد را دو میلیون و ۲۰۰هزار تومان در نظر بگیریم و ۴۰درصد به این میزان که درآمد کارگر است، اضافه کنیم، ۸۸۰هزار تومان حقوق کارگران را افزایش دادیم، اما تأثیر همین ۴۰درصد بر روی هزینههای زندگی، یک میلیون ۴۸۰هزار تومان خواهد بود
ما اگر حداقل دستمزد را دو میلیون و ۲۰۰هزار تومان در نظر بگیریم و ۴۰درصد به این میزان که درآمد کارگر است، اضافه کنیم، ۸۸۰هزار تومان حقوق کارگران را افزایش دادیم، اما تأثیر همین ۴۰درصد بر روی هزینههای زندگی، یک میلیون ۴۸۰هزار تومان خواهد بود.
بنابراین اگر بخواهیم مطابق نرخ تورم دستمزد را افزایش دهیم مجدداً حدود ۶۸۰هزار تومان به شکاف بین دستمزد تا هزینههای معیشت کارگر اضافه میشود. پس افزایش ۴۰درصدی دستمزد حتی نمیتواند صرفاً قدرت خرید از دست رفته کارگر در سال۹۸را برگرداند.
نظر ما این است که باید فراتر به ماجرا نگاه کرد. دستمزد قرار است به قدرت خرید مردم تبدیل شود و قدرت خرید مردم نیز تقاضای بازار برای خرید است. این یک وجه از نگاه ما است. با توجه به شرایط سیاسی کشور و جنگ اقتصادی، تقریباً تولیدات کشور، در داخل مصرف میشود که نیمی از جمعیت کشور دقیقاً کارگران و خانوادههایی هستند که قرار است دستمزد و حقوق آنها بر اساس مصوبه شورای عالی کار افزایش یابد.
اگر دستمزد را سرکوب کنیم و اجازه رشد ندهیم، عملاً داریم رکود را به بازار تحمیل میکنیم. اگر صرفاً به کاهش سرانه مصرف شیر در کشور به عنوان یکی از آمارها نگاه کنیم در سال ۸۴سرانه مصرف شیر در کشور به ازای هر نفر ۲۱۳کیلوگرم بود که در سال گذشته این میزان به زیر ۸۰کیلوگرم سقوط کرده است.
اگر ویژگیهای شیر را به عنوان یکی از محصولات خوراکی سلامت محور در نظر بگیریم که ضرورت مصرف آن را نمیتوان رد کرد، دلیل کاهش سرانه مصرف شیر، کاهش قدرت خرید مردم است که باعث میشود یکسری از اقلام ضروری از سبد هزینه خانوار حذف شود. وقتی سرانه مصرف کاهش یافته یعنی یک چرخه تولید و اشتغال نیز از بین رفته است. اینکه بخواهیم صرفاً از این زاویه به تولید نگاه کنیم که افزایش دستمزد، هزینههای تولید را افزایش میدهد و از آن طرف تولیدکننده متضرر میشود، دقیقاً خطایی است که طی سالهای گذشته نیز صورت گرفته است.
از سوی دیگر یکسری از تصمیمات و مسائل سابقه دار است، اینکه امسال به یکباره قیمت بنزین ۱۰۰درصد افزایش یافت یک ضرورتی بود که اتفاق افتاد و تبعات اجتماعی هم داشت. یا وقتی نرخ ارز طی چند سال از ۱,۲۰۰تومان به حدود ۱۱هزار تومان رسیده یکی از مؤلفههای تأثیر گذار در اقتصاد است. قیمت سکه و حتی تخم مرغ مصرفی همگی در اقتصاد تأثیر گذارند. ما نمیتوانیم بپذیریم که دولت در تمام مؤلفهها اجازه بدهد بازار راه خود را طی کند و در مهار تورم ناموفق باشد اما دستمزد را مهار کند. این یک خطای راهبردی و مهم است که هم به معیشت کارگر لطمه میزند و هم تبعات سیاسی و اجتماعی آن دامن گیر کل جامعه خواهد شد.
ما نمیتوانیم بپذیریم که در تمام مؤلفهها بازار راه خود را طی کند و دولت در مهار تورم ناموفق باشد اما دستمزد را مهار کند. این یک خطای راهبردی و مهم است که به معیشت کارگر لطمه میزند پس من در دو نقش از دستمزد دفاع میکنم؛ نخست از جایگاه نماینده کارگران و دیگر به عنوان فردی که در این اجتماع زندگی میکند و نگران این ماجرا است که این فقری که به واسطه سرکوب دستمزد به جامعه تحمیل میشود، در آینده چه تبعاتی برای کل جامعه خواهد داشت. تفریحات و سرگرمیها از سبد خانوار در حال حذف شدن است که به ناهنجاریهای اجتماعی دامن میزند و قطعاً آن چیزی که ما بر سر موضوع دستمزد بر آن ایستادگی میکنیم برگرداندن قدرت خرید کارگران در سال گذشته خواهد بود.
کارشناس روابط کار: یک نکته که باید در خصوص جامعه کارفرمایی گفت این است که تمام حوزههای اقتصادی برای کارفرمایان غیرقابل گفتگو شده است. مالیات و انواع و اقسام عوارض از تولیدکننده و کسب و کارها دریافت میشود و عملاً هیچکدام از این موارد قابل چانه زنی نیست.
در این منظومه قانونی و سیاستگذاری کشور فقط یک حوزه برای چانه زنی کارفرمایان باقی مانده که آن هم دستمزد است. چرا به این شکل است؟ چون مدل افزایش دستمزد فقط یک روش چانه زنی دور یک میز است که به اعتقاد من خواسته احزاب کارگری از دهه شصت است که همچنان پشت اصلاح قانون کار ایستاند. در عین حال همیشه در روند چانه زنی برای دستمزد، نمایندگان کارگری بازنده هستند چراکه دولت خود نیز یک کارفرما است.
* آقای آهنیها، سهم حقوق و دستمزد در هزینههای یک کسب و کار چقدر است؟
نماینده کارفرما: تورم شاخصی است که کارگر و کارفرما درگیر آن میشود. ما یکسری مشاغل کوچک و متوسط داریم که عموماً این واحد از کسب و کارها با شرایط بد اقتصادی مواجه هستند. یکسری از صنایع در گروه ب قرار دارند که در حوزه تولید مواد پایه از جمله نفت، گاز و پتروشیمی و مواد معدنی هستند که سودهای سرشاری به دست آوردند؛ حتی چندین برابر سالهای گذشته؛ این واحدها عموماً وابسته هستند و خصوصی نیستند.
ما نماینده کسب و کارهای خرد، کوچک و متوسط هستیم. صنایع گروه ب دولتی هستند و به راحتی گزارشهای مالی این صنایع نشان میدهد که سرمایه آنها در کمتر از یکسال حتی تا سه برابر افزایش یافته است.
افزایش دستمزد به کسب و کارهای بزرگ اثر گذاری ندارد اما در کسب و کارهای خرد، کوچک و متوسط، اثرگذاری سهم دستمزد بسیار بالا است در صنایع گروه ب واقعیت این است که سهم دستمزد در هزینه تولید پایین است اما در کسب و کارهای خرد، کوچک و متوسط این سهم بالا است. بر اساس آمارهایی که استخراج کردیم سهم دستمزد در صنایع پتروشیمی ۷درصد و در صنایع نفتی، کوک و سوخت هستهای در کل به صورت میانگین ۳درصد است. طبیعتاً افزایش دستمزد به گروه کسب و کارها و واحدهای ب اثر گذاری ندارد اما در کسب و کارهای گروه الف که واحدهای خرد، کوچک و متوسط هستند، اثرگذاری سهم دستمزد بسیار بالا است.
همه این آمارها بر اساس دادههای سامانه کدال استخراج شده است. در عین حال سهم دستمزد در واحدهای خدماتی بالاتر است. /منبع: مهر